آیا می دانید کیفیت زندگی شما نتیجه کیفیت تصمیمات شماست؟
میخواهم تصمیم گیری حرفه ای رایاد بگیرم
ضمیرناخودآگاه و تصمیم گیری
قبل از آنکه در موردتاثیر ضمیرناخودآگاه بر تصمیمات فردی بحث به میان بیاوریم باید تفاوت انسان ها را از نظر نیمکره چپ یا نیمکره راست بررسی شوند.انسان ها از این نظر به دو دسته تقسیم می شوند.
- انسان هایی که نیمکره چپ قویتری دارند
- انسان هایی که نیمکره راست قویتری دارند.
همانطور که در شکل می بینید وظایف هر کدام از این دو نیمکره مشخص شده اند.بر همین اساس هر انسانی که هر کدام از این دو نیمکره را قویتر داشته باشد متعاقبا روش تصمیم گیری ا. نیز به همان طرق سوق پیدا خواهد کرد.به عنوان مثال انسان هایی که نیمکره راست قویتری دارند معمولا انسان هایی با سطح تخیل بالاتری بوده بنابراین تصمیمات آنها نیز بیشتر با نیروی تخیل یا احساسات گرفته خواهد شد.
اگر ذهن را به دو نیمکره چپ و راست تقسیم کنید، هر یک از آنها دارای وظایفی هستند که با یادگیری آنها میتوانیم به بازدهی بیشتری برسیم. بطور مثال اعمال نیمکره چپ مغز شامل محاسبات، منطق، جزئیات امور، واقعیات زندگی، یادگیری زبان، ریاضیات و علوم، اعمالی مربوط به قدردانی و علم و استدلال را در اختیار دارد. ضمن اینکه جایگاه ضمیر خودآگاه نیز در این نیمکره است و اعمال مربوط به قسمت راست بدن را کنترل می کند. افرادی که دارای نیمکره چپ فعالتری هستند، در تصمیم گیری های خود منطق و واقعیات را مورد توجه قرار می دهند و کمتر از شهود و احساسات کمک می گیرند. اگر فرد از این نیمکره بیشتر از حد استفاده کند به انسانی بی احساس و دگم تبدیل میشود که در ارتباطات به مشکل بر می خورد.
از سوی دیگر نیمکره راست مواردی چون احساسات، شهود، موسیقی، تخیلات، حال و آینده، ریسک، قدرشناسی و… را بر عهده دارد. جایگاه ضمیر ناخودآگاه نیز در این نیمکره فرض شده است و فردی که از نیمکره راست فعالی برخوردار است، تخیلات و تجسمات بسیار خوبی دارد و میتواند از حس ششم خود در تصمیم گیری ها بخوبی استفاده کند. شاید به اینگونه افراد بر خورده باشید که قبل از وقوع یک اتفاق بتوانند آنرا پیش بینی کنند و وقتی از آنها علت را جویا میشویم، میگویند: چیزی به من الهام شد.
تصمیمگیری مؤثر چیست؟
نشانه موثر بودن یک تصمیم قابلیت پیاده سازی بودن آن و اجرایی نمودن تصمیم می باشد.بنابراین تصمیمات، چه در سطح فردی و چه سازمانی، باید قابلیت پیادهسازی داشته باشند وگرنه هر چقدر هم آن تصمیم هیجان آور و جذاب باشد ولی اگر این قابلیت را نداشته باشد کاری از پیش نمی برد.اما باید از خود این پرسش را نمود که :
چگونه می توان ضریب موثر بودن یک تصمیم را افزایش داد؟
حال که متوجه این موضوع شدیم که مفهوم موثر بودن یک تصمیم میزان اجرایی بودن آن است باید به دنبال عواملی که اجرای یک تصمیم را تحت تاثیر قرار می دهند برویم.بطور کلی هر تصمیمی جدای از فردی یا گروهی بودن آن چنانچه شخص تصمیم گیرنده متعهد به اجرای آن باشد و آن تصمیم را با جان و دل و تک تک سلول های بدنش درک کرده باشد و به آن تصمیم و عواقب آن عشق بورزد اجرای آن تصمیم تضمین شده خواهد بود.
در طول تاریخ انسان های زیادی تصمیماتی را گرفته اند که موانع زیادی را که جامعه و اطرافیان و حتی قوانین و باورهای دیگران برای آن ها تراشیده بودند ولی صرفا ایمان و باور به آن تصمیم توانسته بود که امروز من و شما زیر نور لامپ آسوده خاطر بنشینیم و زندگی نماییم.
چه در جامعه داخلی و چه خارج از جامعه خود این انسان ها را براحتی می توان یافت.
بعنوان مثال )
باور و ایمان اسحاق نیوتن به گرد بودن زمین بود که امروز جایگاه علمی او را تا بدینجا کشانده است .
باور و ایمان امام (ره) بود که منجر شد یک ملت پشت تصمیم او بایستند زیرا از نتیاج و عواقب آن مطلع بودند.
باور و ایمان گاندی رهبر هندوستان بود که توانست یک ملت را بدنبال تصمیم خود قرار دهد.
به هر حال یک باور می تواند یک تصمیم را بجلو براند یا آنرا بعقب برگرداند
ولی یکی دیگر از پرسش ها این است که :
چرا بعضی از انسان ها سریع و درست تصمیم گیری می کنند ولی عده ای دیگر کند و اشتباه :
بر خلاف تصورات اکثریت مردم تصمیمات اولیه انسان ها از ضیر ناخودآگاه نشات می گیرد.آنهم زمانی که آن تصمیم یک تصمیم مشابه تجربیات گذشته برای شخصی تصمیم گیرنده باشد.
در حقیقت دانشمندان علوم ذهنی ثابت کرده اند که برخلاف برداشت عوام که اکثرا می پندارند که ضمیر خودآگاه تصمیمات آنها را اتخاذ می نمایند ولی این ضمیر ناخودآگاه است که در کسری از ثانیه اصلاعات و داده های مورد نیاز ضمیرخودآگاه را در اختیار او گذاشته و نتیجه یا در واقع همان تصمیم نهایی را به او ابلاغ می نماید .ولی مردم می پندارند که این ضمیر خودآگاه بوده است که عمل تصمیم گیری را انجام داده است.
ویژگی های یک تصمیم خوب چیست ؟
– تصمیمات خوب روی دیگران تأثیر مثبت می گذارند
این عنوان ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما اگر اینگونه بود، هیچکدام از تصمیمات بدی که همه ی ما گرفته ایم وجود نمی داشت.پس هیچ اطمینانی وجود ندارد که الزاما همه تصمیماتی که توسط ما گرفته می شوند با تاثیرات مثبت بر دیگران بوده اند.بنابراین قبل از هر تصمیمی باید از خودمان این سئوال را از خودمان بپرسیم که این تصمیم چه تاثیری روی دیگران می گذارد.چه تاثیر مثبت و چه تاثیر منفی .هر دو را قبل از اتخاذ تصمیمتان یادداشت نمایید.بدون رودربایستی و بدون اغراق بنویسید.
هر کسی که به شکلی منفی تحت تأثیر تصمیمی قرار بگیرد بلافاصله آن را یک تصمیم بد طبقه بندی می کند. البته با این توضیح لازم است تعریف فراگیری از «مثبت» نیز داشته باشیم.زیرا اینکه تاثیری که یک تصمیم روی انسان می گذارد منفی است یا مثبت تحت تاثیر عوامل بسیار زیادی می باشد .به عنوان مثال ممکن است یک تصمیم روی من تاثیری مثبت بگذارد ولی همان تصمیم روی شخصی دیگر تاثیری منفی بر جای بگذارد.
– یک تصمیم خوب باید فرصت ساز باشد
یک تصمیم مؤثر، دیگران را برای برداشتن گامی عملی توانمند می کند.و فرصت هایی ارزشمند را برای خود شخص و دیگران خلق می نماید.مثلا تصور کنید شما تصمیم به راه اندازی یک کسب و کار در زمینه بازیافت در یکی از محله های شهرتان گرفته اید حال فکرش را بکنید با این اتفاق و همین تصمیم شما چه فرصت هایی که برای دیگران خلق نمیشود .به عنوان مثال عده ای می توانند به عنوان جمع آوری کننده زباله های شهری مشغول بکار شوند.عده ای دیگر به عنوان رانندگان و حمل و نقل کنندگان این موضوع مشغول می شوند .عده ای دیگر به عنوان کارگران بخش های مختلف جداسازی و عده ای برای قسمت های وزن کشی و … یعنی یک تصمیم توانسته است فرصت های زیادی را هم برای خود شخص و هم برای دیگران ایجاد نماید.
معمولا تصمیم هایی که برای دیگران فرصت ساز هستند تصمیم های پابرجایی می باشند.زیرا اگر این تصمیم در شرایط ریسک یا خطرات ناشی از حذف قرار بگیرد همان اشخاصی که ایت تصمیم برای آنها فرصت ساز بوده است حالا به دنبال رفع مشکلات و ریسک های تصمیم شما بر می آیند.بنابراین تا آنجایی که می توانید تصمیمات فرصت ساز بگیرید .
– یک تصمیم خوب باید دیگران را نیز مشارکت دهد
رسیدن به نتیجه ای که در خدمت شرکت و منافع آن باشد یک فرایند است. در این فرایند باید ملاحظاتی را مد نظر قرار داد و از تفویض مسئولیت ها و اختیارات به افراد مناسب، اطمینان حاصل کرد.تفویض احتیار به دیگران در واقع نوعی مشارکت خواستن از دیگران است .زمانی که افراد احساس می کنند که آنها نیز در تصمیم مشارکت داده شده اند نسبت به آن تصمیم احساس مسئولیت نموده و با تلاش بیشتری به دنبال محقق شدن نتیجه تصمیم می روند.البته مشارکت دادن دیگران در تصمیم نباید با شانه خالی کردن از زیر بار تصمیم گیری اشتباه گرفته شود .زیرا بعضی از انسان ها آنقدر در این امر یعنی مشارکت زیاده روی می نمایند که دیگر هیچ کاری و هیچ مسئولیتی در آن تصمیم برای خودشان باقی نمی ماند.بهانه اشان هم این است که آنها تصمیم را با مشارکت دیگران دارند می گیرند.
– یک تصمیم خوب باید قابل کپی برداری داشته باشد.
همه دوست دارند تصمیمات خوب دیگران را در زندگی خود نیز به کار بگیرند و از تصمیمات بد آنها اجتناب کنند.البته این حرف از یک دیدگاه بنظر اشتباه بنظر می رسد .و آن دیدگاه مربوط به کسی است که می خواهد توسط این تصمیم مثلا در بیزینس خود تفاوت و مزیتی رقابتی ایجاد نماید . و تمایلی ندارد که کاری وی براحتی توسط دیگران کپی برداری شود.
اما از دیدگاهی دیگر یعنی از دیدگاه کسی که قصد استفاده از یک تصمیم شخص دیگری را دارد هر چه آن تصمیم قابلیت کپی برداری شدن بیشتری داشته باشد آن تصمیم بهتر خواهد بود.البته از دیدگاه سازمانی نیز این نظر بیشتر حمایت می گردد.با این استدلال که مثلا زمانی که مدیر یک بخشی از سازمان تصمیمی را اتخاذ می کند و دیگران اثرات مثبت آن تصمیم را شاهد هستند بنابراین با استقبال کارمندان جهت کپی برداری از آن تصمیم برای استفاده از مزایای آن در قسمت خودشان مواجه خواهند شد .حال اگر این تصمیم قابلیت کپی برداری شدن داشته باشد خوب است در غیر اینصورت برچسب نامطلوب را به خود اختصاص خواهد داد.
– یک تصمیم خوب باید سازمان یافته و حساب شده باشد تا دیگران هم بتوانند براساس همان توالی انجامش دهند
جدا کردن معیار های خوب و بد از یکدیگر نیازمند زمان، منابع، نیازمندی های مشخص، و قوه ی تشخیص برای تخمین احتمال موفقیت است.همانطور که پیشتر نیز موضوع مراحل تصمیم گیری مورد بحث قرار گرفت هر تصمیم کلاسیک دارای قسمت ها و مراحلی جداگانه است که شخص تصمیم گیرنده موظف به رعایت مراحل آن می باشد.مخصوصا تصمیمات بزرگی که در سازمان های بزرگ اتخاذ می گردد.
شاید عده ای حسب تجربیات فراوانی که در طول سال های اشتغال خود به دست آورده اند بتواند از همان اول ابتدای کار را ببینند و بر همین اساس خیلی خود را مقید به رعایت مراحل و توالی یک تصمیم ندانند ولی به هر حال چنانچه بخواهیم تصمیمی که در سازمان گرفته می شوند توسط دیگر اعضای تیم مورد حمایت قرار گیرد پس باید نه تنها مراحل تصمیم بطور شفاف و واضح باشد بلکه تمامی فعالیت هایی که در هر مرحله باید توسط نفرات تیم تصمیم گیرنده انجام شود نیز آماده باشد و با همان ترتیب و توالی مشخص شده مرحله به مرحله جلو برود و کارهای مربوط به هر مرحله توسط نفرات مسئول انجام پذیرد.
– یک تصمیم خوب باید قابلیت اجرا یی شده داشته باشد(موثر باشد)
شاید شما نیز شاهد تصمیمات خیلی زیبا و جذابی بوده اید که توسط انسان هایی بسیار مهم و حتی علاقمند مطرح شده باشند ولی متاسفانه صرفا به دلیل عدم قابلیت اجرایی شدن آن تصمیم از اقبال عمومی برخوردار نشده و برای همیشه در کاغذهای سازمان در حال خاک خوردن است.به عنوان یک مثال عینی چندی پیش جلسه ای در شهرداری یکی از شهرستان های کم جمعیت برگزار گردید تا حول موضوع ترافیک حواشی مدارس شهر تصمیم گیری گردد.پس از بحث و گفتگوهای بسیار پیشنهادهای متنوعی از طرف حاضرین مطرح گردید که در پایان به دلیل عدم جمع بندی و عدم رسیدن به تصمیمی قاطع که قابلیت اجرایی شدن داشته باشند جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت.در اینجا بدون ذکر نام و صرفا با دیدگاه آموزشی بعضی از تصمیماتی که از فیلتر نظر و دیدگاه های کارشناسان به دلیل عدم قابلیت اجرایی شدن رد نگردید را برای شما علاقمندان ذکر می کنیم.
- تصمیم (الف) : تمامی مدارس بزرگ شهرستان به شهرکی بیرون از شهرستان منتقل گردند.
- تصمیم (ب) : زمان شروع کلاس های درس را از ساعت 9 صبح و خاتمه آنرا در ساعت 14 بعد از ظهر تنظیم نمایید.
- مسیرهای پرتردد را تغییر داده تا در رهگذر مدارس قرار نگیرند.
شاید از نظر خوانندگان بعضی از این تصمیم ها قابلیت اجرایی را داشته باشند ولی مجددا یادآور می شویم که منظور از قابلیت اجرایی شدن یک تصمیم شرایط و ویژگی ها محیطی و همچنین توانایی مالی و زمانی و همچنین بعد اختیارات مجریان تصمیم گیری و غیره را نیز باید همگی مورد نظر و بررسی قرار گیرند.
– یک تصمیم خوب باید واقع گرایانه اتخاذ شده باشد
انسان ها موجوداتی احساسی هستند و این یعنی حذف کردن احساسات از فرایند تصمیم گیری عملی نخواهد بود.زیرا به هر حال نیمی از مغز انسان یعنی نیمکره راست او در حال ارتعاش احساسات در هر اقدامی از فعالیت های انسانی است .ولی آنچه قابل تامل است این است که جانبداری های احساسی و شخصی را می توان از این فرایند حذف کرد.یعنی نباید اجازه داد که احساسات انسانی باعث کمرنگ شدن نگاه منطقی در تصمیم گیری شود.
برای مثال در تیم های یگان ویژه ی نیروی دریایی ایالات متحده تصمیم ها بر اساس سه معیار اتخاذ می شوند: مأموریت، تیم و فرد. برای مثال می توانید بپرسید تصمیم مورد نظر به نفع چه کسی خواهد بود؟ راهنمایی: فرد، آخر از همه قرار می گیرد.شما نیز بار دیگری که با یک تصمیم گیری دشوار مواجه شدید، از خودتان بپرسید گزینه ی مورد نظر شما به نفع چه کسی خواهد بود؟در واقع باید از خود پرسید که ذی نفعان و مخصوصا ذی ضرران این تصمیم چه کسانی هستند.زیرا همیشه این ذی ضرران یک تصمیم هستند که
– یک تصمیم خوب باید بر خودآگاهی افراد بیفزاید
به عنوان مثال فرض کنید که اگر وظیفه ی مشخص کردن استراتژی شرکتتان برای ۱۰ سال آینده به شما واگذار شده، اما شما تا کنون هیچگاه چنین کاری انجام نداده اید، بهتر است این کار را به متخصص دیگری در این زمینه واگذار کنید.
برای اینکه تصمیمی روی دیگران تأثیر مثبت داشته باشد، فرصت ساز باشد و باقی ویژگی هایی که در بالا به آنها اشاره شد را نیز داشته باشد، باید بدانید کِی در حوزه ی نفوذ و اثرگذاری خود عمل می کنید و کِی مجبور خواهی بود مرزهای آن را پیش برانید.
از آن دسته افرادی نباشید که تنها به خاطر مهم جلوه کردن، تصمیم گیری ها را از دیگران می ربایند. این مسئولیت باید به کسی واگذار شود که نزدیک ترین فاصله را با مشکل دارد.
– یک تصمیم خوب باید همراه خود مسئولیت بیاورد
حال سئوال این است که چگونه ؟ یعنی چگونه می توانی برای تصمیمی که قصد اتخاذ آنرا داریم مسئولیت درست کنیم.تا هم خود شخص تصمیم گیرنده و هم اطرافیان او در قبال اجرای آن تصمیم احساس مسئولیت بکنند.باید دانست که در مسیر و فرآیند تصمیم گیری همیشه شفافیت به دنبال خودش مسئولیت را نیز به همراه می آورد. یکی دیگر از آیتم هایی که موجب ایجاد مسئولیت در قبال یک تصمیم می گردد مشارکت دادن دیگران در فرآیند تصمیم گیری می باشد.اصولا انسان برای نیت ها و قصدهای خودان ارزش و احترام زیادی قائل هستند.
بنابراین زمانی که مطلبی را شخصی در یک جلسه کاری سا خانوادگی پیشنهاد می دهد با دقت به آن موضوع توجه نمایید.زیرا چندی بعد یعنی زمانی که تصمیم گیری انجام می شود .براحتی می توان همان قسمتی را که این شخص پیشنهاد کرده بود را به ایشان واگذار نمود و با اطمینان بسراغ سایر امور بروید .زیرا مطمئنا شخصی که موضوعی را خود در جلسه پیشنهاد داده است تمامی سعی و کوشش خود را برای محقق شدن آن پیشنهاد بکار خواهد گرفت تا ثابت نماید که حرفی که او زده بود معتبر بوده و گوینده آن پیشنهاد نیز از اعتبار کافی برخوردار است.
بخشی از دوره : تصمیم گیری به سبک حرفه ای ها
موارد مرتبط
دوره ارتباطات
دوره آموزشی – صوتی ( پتانسیلهایت را شکوفا کن ( Unlocking Potential ))
کتاب صوتی ( راهنمایی برای ماندن در عرصه کوچینگ )
دوره آموزش اعتماد به نفس
مهارت اعتماد به نفس یکی از لازمه های زندگی اجتماعی است. ما از کودکی تا آخرین روزهای زندگی خود به داشتن این مهارت نیاز داریم. زیرا این موضوع ارتباط بسیار مستقیمی با کیفیت و موفقیت زندگی ما دارد. در بسیاری از مواقع نبود اعتماد به نفس می تواند مسیر زندگی یک شخص را تغییر داده و از رسیدن به موفقیت بازدارد! موضوعی که می بایست به آن توجه داشته باشیم این است که افزایش اعتماد به نفس با یکسری راهکارهای علمی و عملی قابل دستیابی بوده و جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد. در واقع اعتماد به نفس یک مهارت است و بصورت اکتسابی در طول زندگی هر شخص بدست می آید. حال اگر این مهارت پایین تر از حد لازم باشد با یکسری راهکارهای روانشناسی می توان آنرا افزایش داد.
نظرات
متوسط امتیازات
جزئیات امتیازات
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
قیمت
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.