انواع انگیزه :

انواع انگیزه

انواع انگیزه را بیشتر بشناسیم :


 

انگیزه انواع مختلفی دارد و می توان آن را به 2 بخش بسیار مهم تقسیم کرد: انگیزه درونی و بیرونی. این دو می توانند مهم ترین دلایل موفقیت ما و در عین حال سد راه ما باشند! ما در این مقاله قصد داریم به طور کامل تفاوت این دو را با یکدیگر بررسی کنیم و بگوییم که کدام یک از آن ها برای ما مفیدتر هستند و می توانند بیشتر کمکمان کنند. پس حتماً تا انتها با مقاله انواع انگیزه همراه ما باشید.

انگیزه درونی و بیرونی :

به اندازه تمامی رفتارهایی که از فردي صادر میشود، میتوان انگیزه داشت. اما با طبقه بندی رفتارها در مقوله هایی که ویژگی مشترك دارند انگیزه ها را هم میتوان در طبقاتی دسته بندی کرد. از جمله انگیزه های مهم، انگیزه هاي درونی و بیرونی، انگیزه هایی هستند که با وجود تنوع طبقه بندی های انگیزشی، اشتراکی بین آنها وجود دارد به طوری که یک انگیزه در چند دسته ممکن است وجود داشته شود.

انگیزش درونی به مواردی مربوط می شود که پاداشی که مورد نظر فرد است، یک دلیل و منبع درونی است. یعنی فرد برای رسیدن به تقویت های درونی امور خاصی را انجام میدهد، هر چند این عوامل درونی با عوامل بیرونی همخوانی داشته باشند یا نداشته باشند و حتی باعث تنبیه فرد شوند. انگیزش بیرونی زمانی معنی پیدا میکند که منبع تقویت کننده رفتار یا منبع پاداش دهنده یک عامل بیرونی باشد. به عبارتی فرد براي رسیدن به یک حالت یا شرایط معین بیرونی رفتاری را انجام میدهد. به عنوان مثال دو نفر دانش آموز را در نظر بگیرید که هر دو براي قبولی در امتحان تلاش میکنند. هر چند رفتار و حتی نتیجه عملکرد آنها میتواند یکسان باشد اما ممکن است انگیزش آنها کاملا متفاوت باشد.

دانش آموزي که براي گرفتن جایزه ویژه ای که از طرف والدینش وعده داده شده تلاش میکند، از یک انگیزش بیرونی تبعیت میکند. دانش آموز دیگر که براي رسیدن به لذت حاصل از موفقیت تلاش میکند، دارای یک انگیزه درونی است.

انگیزه هاي درونی به عنوان دسته مهمی از انواع انگیزه، به آن دسته از انگیزه ها گفته میشود که منبع و کانون آنها در درون فرد و نه محیط خارج وجود دارند. پاداش هایی که فرد در قبال نیرو زایی این انگیزه ها دریافت میکند پاداش هایی درونی هستند، که لزوماً پاداش هایی ملموس و پررنگ، عمدتاً کارایی و تاثیرات عمیق تری در طول زندگی فرد خواهند داشت. بر این اساس، وجود یک انگیزه درونی تاثیرات خود را در جنبه های مختلفی از زندگی فرد نمایان می سازد، بنابراین از اهمیت و نقش فزایندهایی برخوردار است.

 

انگیزه درونی :

تصور کنید اگر هیچ رئیس یا مافوقی وجود نداشت

اگر نگران رنجیده خاطر شدن والدین خود نبودید

یا اگر ترس از دست دادن یا آسیب دیدن همسر و فرزندان خود را نداشتید

و اگر نیازی نبود که به هیچ کسی در مورد کارهایتان پاسخی بدهید

و در یک کلام اگر شما را به صورت کامل به حال خود رها می کردند، به انجام چه کارهایی روی می آوردید؟

پاسخ این سوال ها نشان دهنده انگیزه های درونی شماست. بله کاملاً درست متوجه شده‌اید! انگیزه درونی همان چیزی است که شما را بدون هیچ نوع دستوری از جانب دیگر آن مجبور به بروز رفتار خاصی می کند.

 

تمام کارهایی که در اوقات فراغت برای خود انجام می‌دهید، همگی از انگیزه های درونی شما سرچشمه می گیرند.

 

اگر به درس خواندن علاقه‌مند هستید، دوست دارید در زمینه موفقیت کتاب‌های بسیاری مطالعه کنید، یا این که تعطیلات آخر هفته‌تان را در کنار دوستان در نقطه‌ای به دور از هیاهوی شهر به سر ببرید، همه این تصمیمات و رفتارها از همان انگیزه های درونی شما ساطع می‌شوند.

 

انگیزه درونی همان چیزی است که بدون ترس از تنبیه یا تشویق شما را مجبور به انجام کار خاصی می‌کند. شاید بتوان این گونه تعریف کرد که انگیزه درونی در اصل همان علایق ذاتی شماست. هیچ فردی برای پیگیری علایق ذاتی خود نیاز به شنیدن دستوری از دیگران ندارد. بلکه به صورت کاملا خودجوش به دنبال آنها می‌رود و از انجام دادن آنها لذت فراوانی می برد.

 

مراقب گفت‌وگوهای درونی خود باشید: در مورد این‌که گفت‌وگوی درونی شما چیست، نویسنده‌ای به نام شاد هلمستتر می‌گوید که “هشتاد درصد یا بیش‌تر از گفت‌وگوها روی نداشته ها متمرکز است. بنابراین آن‌ چه اکثر افراد با خود می‌گویند منفی است.” این به این معناست که اکثر ما تمام طول روز، چنین چیزهایی به خود می‌گوییم: من آن کار را نمی‌توانم درست انجام دهم، من از مرحله پرت هستم، من چاق هستم، کارها را نمی‌توانم به خوبی انجام دهم، همه فکر می‌کنند من احمقم. اگر کسی این جملات را بشنود دیگر فاتحه‌ی ما خوانده شده است. چرا گفت‌وگوی درونی مثبت ندارید؟ منظور این است که شما نمی‌توانید تا این حد بد باشید.

 

در واقع رفتار شما از انگیزه های درونی شما نشات می گیرند. انگیزه های درونی با هدف رضایت و لذت درونی شما انجام می شوند، اما در مقابل انگیزه های بیرونی، در پی رسیدن به پاداش یا اجتناب از تنبیه صورت می گیرند.

 

انگیزه های درونی بسیار پایدار هستند و مدت مدیدی، میل و انگیزه رسیدن به هدف را در وجود انسان بیدار نگه می دارند. انگیزه های درونی به راحتی از بین نمی روند و عامل محرکی بسیار ارزشمند و قدرتمند محسوب می شوند. زمانی که شما برای انجام کاری، انگیزه درونی دارید، انرژی بسیار زیادی در درون شما برای رسیدن به هدفتان نهفته است که باعث می شود شما حتی از مسیر رسیدن به هدف هم لذت ببرید.

7SHUQwkledAAAAAElFTkSuQmCC

انواع انگیزه از نوع درونی

در ادامه‌ی مطلب انواع خاص انگیزه‌های درونی و پاداش‌هایی را که از آن‌ها برای ایجاد انگیزه استفاده می‌کنند، ذکر کرده‌ایم:

  • انگیزه‌ی شایستگی و یادگیری
  • TSWBAAAAABJRU5ErkJggg==

انگیزه‌ی شایستگی که با عنوان انگیزه‌ی یادگیری نیز شناخته می‌شود، توضیح می‌دهد که افراد بیش‌تر از  پاداش نهایی، از خود «فرایند» انگیزه می‌گیرند. در واقع، مسیر طی‌شده مهم‌تر از مقصد است، زیرا افرادی که تحت‌تأثیر انگیزه‌ی شایستگی باشند، هرچه بیش‌تر بیاموزند انگیزه‌ی بیش‌تری نیز پیدا می‌کنند؛ بدین معنا که به جای تمرکز کردن روی مقصد، در مسیر اهدافشان قدم برمی‌دارند و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند.

به عنوان مثال، موقعیتی را تصور کنید که می‌خواهید ترفیع شغلی بگیرید. اگر انگیزه‌ی شما یادگیری مهارت‌ها و دانش بیش‌تر (نه افزایش سطح درآمد) باشد، این نوع انگیزه از نوع شایستگی و یادگیری است. انگیزه‌ی شایستگی یکی از مهم‌ترین و ارزش‌مندترین انواع انگیزه‌هاست و به‌کارگیری آن در تمام راهبردهای موفقیت کمک بسیاری به افراد می‌کند. دلیل این امر مشخص است. برخلاف پول و مادیات، دانش و مهارت‌های حرفه‌ای و تخصصی دارایی‌هایی هستند که هیچ‌کس نمی‌تواند از شما بگیرد و نقش آن‌ها در موفقیت و پیشرفت شغلی بسیار پررنگ‌تر از پول است.

  • انگیزه‌ی نگرش

انگیزه‌ی نگرش در واقع به انگیزه‌ای گفته می‌شود که ریشه در دیدگاه خودتان یا اطرافیان دارد؛ بدین معنا که وقتی به دلیل نگرش و باورهایتان کاری را انجام می‌دهید، انگیزه‌ی شما از نوع نگرش است. اگرچه شباهت‌هایی بین این نوع انگیزه با انگیز‌ه‌ی اجتماعی بیرونی وجود دارند، در انگیزه‌ی ناشی از نگرش، فرد به دنبال دیدگاه، طرز تفکر و احساسات خود و اطرافیانش فعالیت می‌کند.

برای مثال، اگر می‌خواهید به این دلیل که شادی دیگران خوشحالتان می‌کند، به صورت داوطلبانه در آشپزخانه‌ای که برای فقرا و نیازمندان غذا تهیه می‌کند کار کنید، انگیزه‌ی شما از دیدگاهی که دارید ناشی شده‌است؛ یا اگر مدیر یک شرکت هستید و از پیشرفت و شکوفایی کارمندانتان لذت می‌برید، انگیزه‌ی شما از نوع نگرش است.

  • انگیزه‌ی دستاورد

در این نوع انگیزه افراد برای دستیابی به اهداف خاصی که دارند، به سمت آن‌ها کشیده می‌شوند. در انگیزه‌ی ناشی از دستاورد غالب افراد به دنبال رسیدن به هدف هستند، نه پاداشی که همراه با آن دریافت می‌کنند. به عنوان مثال، یک کارآفرین ممکن است کسب‌وکاری را با هدف ایجاد کلاس جهانی (نه لزوما به دلیل مقاصد مالی) راه‌اندازی کند.

اگرچه رسیدن به یک هدف ممکن است نوعی انگیزه‌ی بیرونی به نظر برسد، این نوع انگیزه عموما درونی محسوب می‌شود، زیرا شما تحت‌تأثیر زرق‌و‌برق پاداش‌های احتمالی مثل پول یا شهرت نیستید و این از احساس لذت درونی‌ای ناشی می‌شود که با انجام دادن کارها و رسیدن به اهداف ارزش‌مند به دست می‌آورید.

  • انگیزه‌ی خلاقیت

این نوع انگیزه از یک احساس درونی سرچشمه می‌گیرد و فرد را مجاب می‌کند که در خَلق کردن چیزی مشارکت داشته‌باشد. نمونه‌های انگیزه‌ی خلاقیت شامل مواردی هستند که خلاقیت خود را در آن‌ها به‌ کار می‌گیرید. هر شرایطی که نویسندگان را به نوشتن کتاب، بازیگران را به بازی در فیلم، نوازندگان را به نواختن ساز و کارآفرینان را به راه‌اندازی کسب‌و‌کار ترغیب می‌کند، از جنس خلاقیت است.

انگیزه‌ی خلاقیت معمولا در قالب یک احساس درونی برای بیان مطالب و انجام کارها ظاهر می‌شود. حال چه بخواهید تمام دنیا هنر شما را ببینند، چه فقط نظر تعدادی از دوستانتان درمورد نقاشی‌هایی که می‌کشید برایتان مهم باشد، وقتی به خَلق آثاری دست می‌زنید تا هنر و توانایی خود را نشان دهید، انگیزه‌ی شما از نوع خلاقیت است. چیزهایی که خَلق می‌کنید، می‌توانند ملموس یا حتی نامحسوس و زودگذر باشند.

۵. انگیزه‌ی فیزیولوژیکی

برخی اوقات، افراد تحت‌تأثیر یک نیروی درونی غیرقابل‌وصف به سمت چیزی کشیده می‌شوند. برای مثال، وقتی شخصی را از روی عشق و علاقه وارد زندگی خود می‌کنند، با چنین حالتی مواجه می‌شوند. تمام اقدامات از احساسات اساسی و عمیقی نشئت می‌گیرند که ماهیت فیزیولوژیکی دارند و نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد یا نادیده گرفت‌. این حالت یک نوع انگیزه‌ی فیزیولوژیک است که با وجود درونی بودن، از کنترل و اراده‌ی ما خارج است.

بر اساس هرم مازلو انگیزه‌های انسان‌ تحت‌تأثیر نیاز‌های اصلی (غذا، پوشاک و مسکن) و هم‌چنین نیاز‌های سطح بالا‌تر (احساس کامیابی و خودشکوفایی) هستند. تمام انسان‌ها این نیاز‌های درونی را دارند و تلاش می‌کنند.

انگیزه بیرونی

پدر شما با وجود خستگی بسیار هر روز صبح به محل کار خود می رود و تا پاسی از شب به فعالیت در آنجا می پردازد تا هزینه های جاری زندگی شما را تأمین کند.

دانش‌آموزان در مدرسه به مطالعه دروس خود می‌پردازند. چون دوست دارند با کسب نمرات بالا مورد تشویق معلمان و اولیای خود قرار بگیرند.

شما پول های خود را در بانک پس انداز می‌کنید برای اینکه از آینده هراس دارید.

کارمندی که وظایف خود را به خوبی انجام می دهد تا ترفیع درجه بگیرد.

همه اینها نمونه‌های بارز انگیزه بیرونی هستند.

در وجود همه انسان ها ترس از تنبیه و اشتیاق برای مورد تحسین قرار گرفتن وجود دارد. اگر رفتارهای روزمره خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از آنها از این دو گزینه سرچشمه می گیرند. فرقی نمی‌کند شما یک بانوی خانه دار باشید یا یک کارمند و یا حتی یک سرمایه‌گذار بزرگ؛ در هر موقعیت و منصبی که قرار دارید، انگیزه های بیرونی فرمانروای بسیاری از اعمال و رفتار شما هستند و تعیین می‌کنند که در هر موقعیتی چه رفتاری را از خود بروز دهید.

بررسی انگیزش بیرونی بر دیدگاه شرطی سازی است. طرفداران شرطی سازی کنشگر برای اینکه نشان دهند چگونه مشوق ها و پیامدها رفتار را با انگیزه می کنند، این الگو را ارایه می دهند. نشانه موقعیتی یعنی مشوق، پاسخ رفتاری ، و پیامد هستند.

مشوق ها ، رویدادی محیطی هستند که انسان را به سمت شروع کردن رفتاری خاص می کشاند یا از آن دور می کند. مشوق ها همیشه قبل از رفتار واقع می شوند، و با انجام این کار، انتظاری را در انسان به وجود می آورند که پیامدهای خوشایند یا ناخوشایند در شرف وقوع هستند. نمونه هایی از مشوق های مثبت از این قرارند: لبخند، بوی وسوسه انگیز، حضور دوستان و همکاران و…  مشوق ها موجب رفتار نمی شوند، بلکه بر احتمال اینکه پاسخ داده شود یا نه تاثیر می گذارند.

دادن پاداش بیرونی برای فعالیتی که به صورت درونی جالب است، معمولا انگیزش درونی آینده را تضعیف می کند. تاثیر نامطلوب پاداش بر انگیزش درونی، زیان های نهفته پاداش نامیده می شود. های مورد انتظار انگیزش درونی را تضعیف می کنند، در حالی که پاداش های غیر منتظره چنین نمی کنند.پاداش های مادی مانند پول، جوایز، و غذا، انگیزش درونی را کاهش می دهند، در حالی که پاداش های کلامی ( غیر مادی)، مانند تحسین، آن را کاهش نمی دهند.

M9F21wtIAkEAoFAIBD4zyQYowUCgUAgEPjQ+f9NWgzMOtZH4AAAAABJRU5ErkJggg==

انواع انگیزه از نوع بیرونی

در ادامه به انواع انگیزه‌های خارجی و پاداش‌هایی که شما را به حرکت وامی‌دارند، اشاره می‌کنیم.

 

۱. انگیزه‌ی پاداش

برخلاف انگیزه‌ی دستاورد، آن‌چه در این‌جا فرد را به حرکت وادار می‌کند، پاداشی مثل پول یا جایگاه و مقام است و دستیابی به خود هدف اهمیت چندانی ندارد؛ یعنی افرادی که تحت‌تأثیر انگیزه‌ی پاداش هستند، به دنبال رسیدن به پاداش نهایت تلاش خود را به کار می‌گیرند.

 

برای مثال، اگر می‌خواهید ترفیع بگیرید تا حقوق و دستمزد بیش‌تری داشته‌باشید، در حالی که مسئولیت‌ها و مهارت‌های جدید شما را ترغیب نمی‌کنند، انگیزه‌ی شما از نوع پاداش است. البته باید اشاره کنیم که انگیزه‌ی ناشی از پاداش چیز بدی نیست؛ اگرچه انگیزه‌ی پاداش و انگیزه‌ی دستاورد نقطه‌ی مقابل یکدیگر به نظر می‌رسند، می‌توانند کاملا سازگار با هم برای رسیدن به یک هدف استفاده شوند.

 

برای مثال، فرض کنید آن‌چه شما را تشویق می‌کند که ترفیع بگیرید، یادگیری مهارت‌ها، مسئولیت بیش‌تر و داشتن حقوق و مزایای بهتر باشد. در این حالت یک عامل درونی (انگیزه‌ی دستاورد) و یک عامل بیرونی (انگیزه‌ی پاداش) باعث می‌شوند تا نیروی محرکه‌ی شما ۲ برابر ‌شود. سعی کنید در اهداف خود به دنبال انگیزه‌های درونی و بیرونی باشید تا بتوانید این دو نیروی قوی را با یکدیگر ادغام کنید.

 

۲. انگیزه‌ی ترس

انگیزه‌ی ترس با استفاده از یادآوری عواقب بد و ناگوار، افراد را به سمت انجام کارهایشان سوق می‌دهد. انگیزه‌ی ترس را می‌توان به عنوان یک «انگیزه‌ی منفی» در نظر گرفت، زیرا شما فقط تلاش می‌کنید که از عواقب بد جلوگیری کنید، به جای این‌که خود یا دیگران را با نتایج مثبت تشویق کنید. انگیزه‌ی ترس از تنبیه یا محرک‌های منفی، مانند اخراج کردن، به عنوان راهی برای حرکت به سمت اهداف و انجام وظایفتان استفاده می‌کند.

 

اگرچه انگیزه ترس بد به نظر می‌رسد، در واقع برای رسیدن به اهداف مثبت می‌تواند کمکتان کند. به عنوان مثال، اگر اضافه وزن دارید و دوست ندارید کسی بدن شما را ببیند، هم‌‌زمان در باشگاه و کلاس آموزش شنا ثبت‌نام کنید. ترس از استخر رفتن مجبورتان می‌کند که به طور مرتب باشگاه بروید. انگیزه‌ی ترس را به عنوان عوامل استرس‌زا یا محدودیت‌های مثبت در نظر بگیرید که به شما کمک می‌کند تا بر عادات بدتان غلبه کنید.

۳. انگیزه‌ی قدرت

انگیزه‌ی قدرت به معنای داشتن قدرت کنترل زندگی خود و دیگران  است. تمام افراد می‌خواهند حق انتخاب داشته‌باشند؛ بنابراین، تلاش می‌کنند روی محیط اطراف خود کنترل بیش‌تری پیدا کنند تا بتوانند حق انتخاب خود را افزایش دهند؛ به همین دلیل، اساس انگیزه‌ی قدرت توانایی انتخاب مسیر زندگی خود و دیگران است.

 

در دوره‌هایی از تاریخ انگیزه‌ی ناشی از قدرت باعث بروز فجایع بزرگی شده‌اند، از جمله حکومت نازی آلمان که میل به قدرت و کنترل دیگران در آن تمام اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی را زیر سؤال می‌برد. البته میل به قدرت همیشه تا این حد مخرب نیست و اگر شدت آن تعدیل شود، می‌تواند مفید نیز باشد. این‌که بتوانیم روی زندگی خود کنترل بهتری داشته‌باشیم، کمک بسیاری به موفقیت و انجام هرچه بهتر مسئولیت‌هایی که داریم می‌کند.

 

۴. انگیزه‌ی ارتباطات اجتماعی

انسان‌‌ها موجوداتی اجتماعی هستند. انگیزه‌ی اجتماعی که به آن انگیزه‌ی وابستگی نیز گفته می‌شود، بیان می‌کند که احساس تعلق و مقبولیت به ما انگیزه می‌دهد. انسان‌ها تمایلی درونی به برقراری ارتباط با دیگران دارند و انگیزه‌ی اجتماعی باعث می‌شود که با هم‌کاری در یک گروه اجتماعی به دنبال ارتباط باشیم. اگرچه به نظر می‌رسد که این نوعی انگیزه‌ی درونی باشد، در واقع این انگیزه از مقبولیتی که سایر افراد به ما می‌دهند، حاصل شده‌است و چیزی نیست که افراد بتوانند در خودشان ایجاد کنند.

 

روان‌شناسی تکاملی به ما می‌آموزد که تمام انسان‌ها نیازمند برقراری روابط اجتماعی هستند؛ به همین دلیل، مهم است که همواره به دنبال روابط جدید باشید و هم‌چنین در جهت رشد ارتباطاتی که از قبل دارید بکوشید. یافتن گروهی از افراد که دوستتان دارند و شما نیز نسبت به آن‌ها احساس تعلق می‌کنید، می‌تواند شما را به سمت موفقیت سوق بدهد و نشاط و خوشبختی شما را تضمین کند.

 

انگیزه درونی

مهمتر است یا انگیزه بیرونی؟

ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که رفتارهایی که بر اساس انگیزه درونی انجام می دهید بهتر هستند یا آن دسته از کارهایی که بر اساس انگیزه های بیرونی از شما سر می زند؟

 

پاسخ این سوال به این صورت است هر یک از این دو مورد در جایگاه خود لازم و کارآمد هستند. برخی اوقات نیاز است بترسیم تا از بعضی خطرات احتمالی مصون بمانیم و گاهی نیاز داریم تا برای مورد تشویق واقع شدن کارهای خاصی را انجام دهیم.

 

اما اینجا دو نکته مهم وجود دارد: اول این است ممکن است این عامل ترس و تشویق بعد از مدتی از بین رفته و دیگر وجود نداشته باشد. آن گاه تکلیف شما چه خواهد بود؟ آیا شما همچنان به همان رفتارهای سابق ادامه خواهد داد یا الگوهای خود را تعویض خواهید کرد؟

 

و دوم هم این که انگیزه بیرونی بعد از مدتی شما را معتاد به خودش می کند! به نوعی که دیگر اگر نباشند، شما نمی توانید کاری را انجام دهید و نیازمندشان هستید.

 

بنابراین بهتر است در هر کاری انگیزه های درونی خود را مورد توجه قرار دهیم. زیرا آنها از بین نمی‌روند و تغییر نمی کنند. انگیزه های درونی از ذات و علایق شما سرچشمه می‌گیرند.

 

درست است که امکان دارد علایق برخی افراد در طول زندگی بارها تغییر کند، اما این نکته را باید در نظر داشته باشید که تغییر علایق درونی بسیار بهتر از این است که عاملی که باعث انگیزه بیرونی به شما بوده است از بین برود و آنگاه شما نوعی شکست را تجربه کنید.

 

زمانی که علایق شما تغییر می‌کند، در واقع شما هیچ نوع احساس سرخوردگی و ناکامی نخواهید داشت. تنها تلاش می کنید که کارهای خود را مطابق با علایق جدیدتان پیش ببرید. بنابراین در شروع هر کاری توجه به انگیزه های درونی خود را جزو الزامات قرار دهید تا کمترین میزان پشیمانی را برای شما به همراه داشته باشد.

انواع انگیزش و نظریه های انگیزش

انگیزش، یك مفهوم وسیع است. این مفهوم چندین واژه دیگر را كه توصیف‌كننده عوامل مؤثر در انرژی و هدایت رفتار ما است نظیر: نیازها، علایق، ارزش‌ها، گرایش‌ها، اشتیاق‌ها و مشوق‌ها را دربرمی‌گیرد.

 

انگیزش، از نظر لغوی اسم مصدر و به معنی ترغیب، انگیزیدن و انگیختن است. ولی از دیدگاه صاحب نظران عبارت است از: «حالت‌های درونی ارگانیسم كه موجب هدایت رفتار او به سوی هدفی خاص می‌شود». انگیزش، معمولا بر اثر دخالت یك انگیزه در انسان ایجاد می‌شود. انگیزه، اصطلاحی است كه با انگیزش مترادف است و بعضی این دو را یكی می‌دانند. تعریف انگیزه عبارت است از: عامل درونی به وجود آورنده انگیزش. انگیزه نیز در لغت به معنی آنچه كه كسی را به كاری برانگیزد آمده است. انگیزه و انگیزش غالبا به صورت مترادف به كار می‌روند. با این حال، می‌توان انگیزه را دقیق‌تر از انگیزش دانست. به این صورت كه انگیزش را عامل كلی مولد رفتار، اما انگیزه را علت اختصاصی یك رفتار خاص به حساب آورد.

 

پدیده انگیزش، غالبا به علل رفتار و تعبیر و تفسیر انسان از رفتارهای گوناگون توجه دارد. روان‌شناسان معتقدند، مسائل اساسی كه در روان‌شناسی انگیزش مطرح می‌شود، عبارتند از اینكه: چرا رفتار خاصی پدید می‌آید ؟ چرا رفتار هدفدار است؟ چرا رفتار معینی برای مدت زمانی طولانی ادامه می‌یابد؟ انگیزش، دلایل رفتار افراد را نشان می‌دهد و مشخص می‌كند كه چرا آنها به روشی خاص رفتار می‌كنند. رفتار دارای انگیزه، رفتاری همراه با انرژی، جهت‌دار و دنباله‌دار است.

 

اصطلاح انگیزش را می‌توان به عنوان عامل نیرو دهنده، هدایت‌كننده و نگهدارنده رفتار تعریف كرد. گیج و برلاینر، انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه كرده‌اند. سیفرت، گفته است، انگیزش یك تمایل یا گرایش به عمل كردن به طریقی خاص است. او همچنین انگیزه را به صورت نیاز یا خواست ویژه‌ای كه انگیزش را موجب می‌شود، تعریف كرده است. فرانسوا، انگیزه را علت و دلیل رفتار می‌داند.

 

از لحاظ پرورشی، انگیزش هم هدف است و هم وسیله. از این رو، تمام برنامه‌های درسی كه برای آنها فعالیت‌های حوزه عاطفی در نظر گرفته شده است، دارای هدف‌های انگیزشی هستند. به عنوان وسیله، انگیزش مانند آمادگی ذهنی یا رفتارهای ورودی یك پیش‌نیاز یادگیری به حساب می‌آید و تأثیر آن بر یادگیری كاملا آشكار است.

انواع انگیزش در انواع انگیزه

وقتی نظریه‌پردازان درباره انواع مختلف انگیزش صحبت می‌كنند، در واقع میان رفتار مشاهده‌شده و دلایل فرضی یا انگیزه‌هایی كه زیربنای رفتار هستند، پیوندهایی را برقرار می‌سازند، اما برخی از مهم‌ترین انواع انگیزش به نظر روان‌شناسان به قرار زیر است:

 

  1. فیزیولوژی – روان شناختی

در اساسی‌ترین یا پایه‌ای‌ترین سطح، ما می‌توانیم درباره نیازهای جسمی یا فیزیولوژیكی صحبت كنیم. نیازهای فیزیولوژیكی شامل غذا، آب، پوشاك و نیازهای جنسی است و نیازهای روان‌شناختی با فعالیت‌های ذهنی و اجتماعی ارتباط دارند كه برای برآورده شدن هر یك از نیازهای مطرح‌شده، یك انگیزش مفروض وجود دارد.

 

2.صلاحیت در انواع انگیزه و انگیزش

وایت، مشاهده كرد كه كودكان در حال رشد، محیط خود را فعالانه كشف می‌كنند. وایت، احساس می‌كرد كه این رفتار اكتشافی ذاتی، نتیجه نیاز فرد به تأثیرگذاری بر محیطش است. این نیاز، به آنچه وایت، آن را انگیزش كارآیی، انگیزش صلاحیت یا انگیزش تسلط نامیده، ارتباط دارد.

 

3.پیوند جویی یا تعلق

یكی دیگر از انگیزش‌های روان‌شناختی مهم، تمایل فرد به ایجاد وابستگی‌ها یا نیاز به پیوندجویی یا تعامل با دیگران است.

نظریه‌های انگیزش

الف. نظریه‌های انسان‌گرایانه

اگرچه نیازهای اساسی ما با سایر حیوانات مشترك است ولی نیازهای ما پیچیده‌تر هستند. بعد از اینكه نیازهای اساسی‌مان برآورده شد، به‌تدریج به وسیله سطوح بالاتر انگیزش، به فعالیت واداشته می‌شویم. نظریه‌پردازانی از قبیل مازلو ریشه بسیاری از رفتارها را در انگیزه‌های درونی از قبیل خودآگاهی و تحقق توانایی‌های بالقوه خویش می‌داند. مازلو، سلسله مراتبی از نیازهای انسان را مطرح می‌سازد. بدین‌معنا كه قبل از رسیدن به نیازهای سطح بالاتر، ابتدا باید نیازهای سطح پایین یا نیازهای اساسی‌تر برآورده شود. سلسله مراتب نیازها براساس نظریه مازلو عبارتنداز: نیازهای فیزیولوژیكی، نیازهای ایمنی، نیازهای عشق و تعلق، نیاز به احترام از سوی خود و دیگران و نیاز به خودشكوفایی.

 

ب. نظریه‌های شناختی و كارآمدی شخصی

در نظریه‌های شناختی انگیزش، بر فرآیندهای تفكر كه در انگیزش فرد دخیل هستند، تأكید می‌شود. مفهوم كارآمدی شخصی به وسیله بندورا مطرح شد و آن بخش از “خود” را توصیف می‌كند كه به‌طور مشخص با ارزیابی و برآورد ما از اثربخشی شخصی‌مان ارتباط دارد. چنین به دست آمده، دانش‌آموزانی كه اثربخشی خود را در تعلیم و تربیت، بالا ارزیابی می‌كنند یا سطح بالایی از كارآمدی تحصیلی را از خود ظاهر می‌سازند، در فعالیت‌های تحصیلی‌شان ثبات، تلاش، انگیزش و علایق درونی بیشتری از خود نشان می‌دهند. كارآمدی شخصی را می‌توان به دو جزء تقسیم كرد:

 

 

 

 

الف. قابلیت‌ها یا مهارت‌های لازم برای عملكرد موفقیت‌آمیز

 

ب. ارزیابی ما از توانایی‌ها یا كارآمدی شخصی خود در این قابلیت‌ها و مهارت‌ها.

 

ادراك فرد از مهارت‌های واقعی لازم و توانایی او در زمینه این مهارت‌ها بسیار ذهنی است. بندورا، در توضیح ماهیت ذهنی بودن این ارزیابی‌ها، چهار عامل را كه بر ارزبابی‌های ما اثر می‌گذارد، مطرح ساخت:

 

یک. عامل فعالیتی یا عملی: این عامل، از اعمال شخصی فرد ناشی می‌شود و ممكن است آن‌طور كه به نظر می‌رسد، درست نباشد، چرا كه موفقیت یا شكست فرد، تابع تفسیر یا اسناد شخصی وی است.

 

دو. عامل جانشین‌سازی: این عامل توجه فرد به چگونگی مقایسه‌هایی است كه دیگران انجام می‌دهند. مهم‌ترین مقایسه یك دانش‌آموز، مقایسه خود با همسالان و همكلاسی‌هایش است.

 

سه. عامل تحریكی یا تشویق: برای افرادی كه احساس می‌كنند در برخی از مهارت‌ها كفایت لازم را ندارند، اظهارنظر یا تشویق افراد مهم مانند والدین و معلمان می‌تواند در ذهن فرد جای گیرد و به عنوان عامل تشویق‌كننده‌ای عمل كند.

 

چهار. عامل عاطفی: شامل اشتیاق یا برانگیختگی عاطفی‌ست كه ما برای انجام یك تكلیف یا فعالیت نشان می‌دهیم. مقدار معینی از برانگیختگی می‌تواند به توجه زیادی منجر شود، اما سطوح برانگیختگی خیلی پایین یا بالا مانند ترس شدید، می‌تواند به ناتوانی و بی‌كفایتی فرد در انجام تكیف خود منجر شود.

 

پ. نظریه‌های رفتاری

كاكس(cox)، درباره انگیزش مربیانی كه می‌خواهند بهترین ورزشكاران را تربیت كنند، به انتشار مطالبی پرداخته است. او انگیزش را نیرویی سوق‌دهنده در نظر می‌گیرد كه می‌تواند تحت تأثیر اقدامات و تجارب مناسب محیط بیرونی قرار گیرد و به گونه‌ای هدفمند، تغییر یابد. از این نظر، عقاید و دیدگاه‌های وی را می‌توان در راستای تفكر رفتارگرایان قرار داد.

كاكس، از انگیزش اولیه و ثانویه و نیز انگیزش مثبت و منفی سخن به میان می‌آورد. انگیزش  اولیه، از نفس عمل یا خود فعالیت ناشی می‌شود و انگیزش ثانویه نیز به هر نوع گرایش و رغبتی اطلاق می‌شود، به استثنای آنهایی كه مستقیما با پرداختن به خود فعالیت، ارتباط می‌یابند. علاوه بر این، كاكس اظهار می‌دارد كه پیچیدگی انگیزش از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد كه منبع و منشأ هر دو نوع انگیزش اولیه و ثانویه می‌تواند مثبت یا منفی باشد.

ت. نظریه اسناد در انواع انگیزه و انگیزش

واینر(weiner)، نظریه اسناد را مطرح ساخت كه به بررسی چگونگی تفسیر فرد از علل موفقیت‌ها و شكست‌هایش می‌پردازد. بر اساس این نظریه، تبیین‌هایی كه ما از موفقیت‌ها و شكست‌هایمان به دست می‌آوریم، انتظار موفقیت‌ها و شكست‌های آتی و متعاقب آن، انگیزش ما را در انجام دادن تكالیفی كه احتمال موفقیت یا شكست در آنها وجود دارد، تعیین می‌كند.

 

نوع تفكر واینر بر پایه كارهای اولیه راتر(Rotter) استوار است. راتر، مفهوم منبع كنترل را مطرح كرد. منبع كنترل، به عقاید و باورهای فرد درباره ارتباط میان رفتارهای وی و پاداش‌ها یا تنبیهات پیامد آن، اشاره كرد. فردی كه دارای منبع كنترل درونی است، نتایج و پیامدهای رفتار خود یا پاداش‌ها یا تنبیهات را نتیجه تلاش‌های شخصی خود می‌داند. چنین فردی، خود مسؤلیت آنچه را كه برایش اتفاق می‌افتد بر عهده می‌گیرد. در مقابل فردی كه از منبع كنترل بیرونی برخوردار است، نتایج و پیامدهای رفتار خود را حاصل بخت و اقبال، تقدیر، تصادف یا نتیجه اعمال دیگران می‌داند.

 

ث. نظریه برانگیختگی در انواع انگیزه و انگیزش

اصطلاح برانگیختگی به حالت تهییج، توجه یا گوش‌به‌زنگ بودن اشاره می‌كند. برانگیختگی از معدود متغیرهای انگیزشی است كه برای آن شاخص‌های قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری فیزیولوژیكی وجود دارد. منابع اولیه برانگیختگی گیرنده‌های دور هستند، مانند اندام‌های شنوایی و بینایی، اما منابع دیگر تحریك از جمله فعالیت مغز نیز می‌تواند منجر به برانگیختگی شود.

 

هب(Hebb)، رابطه بین سطح تحریك و كاركرد شناختی را در چارچوب نظریه برانگیختگی خود توضیح داده است. به باور هب، در صورتی یك محرك بیشترین اثر را دارد كه سطح بهینه برانگیختگی را تولید نماید. هنگامی كه سطح برانگیختگی بسیار پایین است، مانند زمانی كه ارگانیسم یا موجود زنده در خواب به سر می‌برد، اطلاعات رسیده به مغز نمی‌توانند مورد استفاده قرار گیرند. به همین منوال، وقتی كه سطح برانگیختگی بسیار بالاست، مقدار زیادی اطلاعات به وسیله كرتكس تحصیل می‌شوند و اغلب پاسخ‌های متناقض یا رفتار نامربوط را به دنبال می‌آورند. این بدان معنی است كه سطح برانگیختگی بهینه، نه خیلی زیاد است و نه خیلی كم.

نقش انواع انگیزه و انگیزش در رفتار و یادگیری

می‌توان گفت انگیزش موجب ایجاد انرژی و جهت دادن به رفتار می‌شود كه سبب می‌شود توجه افراد حفظ شود و تداوم یابد. از آنجا كه رفتار آدمی دارای هدف است، پس انگیزش تعیین‌كننده تقویت‌ها و توجیه‌كننده جهت‌گیری‌هاست. انگیزش، یكی از مهم‌ترین عناصر یادگیری و آموزش اثربخش است كه در عین حال اندازه‌گیری آن بسیار دشوار است. به زبان ساده، چیزی است كه شما را به پیش‌رفتن وا می‌دارد، در حال پیش‌رفتن نگه می‌دارد و تعیین می‌كند كه به كجا سعی دارید بروید.در تعلیم و تربیت، بحث انگیزش عمدتا به نكات زیر توجه دارد:

آماده ساختن دانش‌آموز برای یادگیری

فعال نگه‌داشتن افراد در طول یادگیری

توجه و دقت برای تمركز بیشتر

برخی سوالات متداول درباره انواع انگیزه

انواع انگیزه را نام ببرید

به اندازه تمام رفتار هایی که از افراد سر می زند انگیزه وجود دارد، اما مهمترین انواع انگیزه، انگیزه های درونی و بیرونی هستند که در این مقاله به صورت مفصل آنها را توضیح داده ایم.

 

انواع راه های ایجاد انگیزه

برای ایجاد انگیزه می توانید برای خودتان عواملی بیرونی را در نظر بگیرید و با آنها انگیزه موقتی برای خود ایجاد کنید ، همینطور می توانید اهداف و دلایلی درونی داشته باشید که باعث انگیزش شما بشوند.

انواع انگیزه در روانشناسی

علم روانشناسی انگیزه را به دو بخش عمده درونی و بیرونی تقسیم می کند که این دو نوع را که در مقاله شرح داده ایم، انواع دیگر انگیزه را در بر می گیرد.

 

بهترین راه افزایش انگیزه

در این مقاله تماماً درباره انواع انگیزه صحبت کردیم و جوانب مهمی از آن را مورد بررسی قرار دادیم. اما شما باید این نکته را بدانید که مدیریت انگیزه، بحثی نیست که به این راحتی ها بتوان از آن رد شد و با چند نکته مختصر، آن را به طور کامل مدیریت کرد. در واقع شما تنها زمانی می توانید آن را در وجود خود مدیریت کرده و به بالاترین حد ممکن برسانید که به طور کامل آموزش آن را دیده باشید و بدانید که نسبت به خودتان باید چگونه آن را افزایش دهید.

photo 2018 01 30 07 47 29